به بهانه پربازدید شدن پیامک مادر یک دانش‌آموز به معلم که اگر فرزندش اذیت کرد، او را کتک بزند

پدر و مادرها به‌ ویژه کسانی که اولین فرزندشان را به دنیا می‌آورند، در سال‌های اولیۀ بچه‌داری کم‌کم با قلق‌های تعامل با فرزندشان آشنا می‌شوند. این آشنایی با تجربه کردن، آزمودن یا پیشنهادهای اطرافیان به دست می‌آید اما همیشه آزمون و خطا در تربیت صحیح فرزند، بهترین گزینه نیست. به ویژه در سال‌های ابتدایی که شخصیت کودک و برخی از عادات او نهادینه می‌شود. توجه داشته باشید تمام اشتباهات تربیتی معمولا توسط والدینی انجام می‌شود که فرزندان خود را دوست دارند و طبق آن چه که به نظر خودشان به نفع کودک است، رفتار می‌کنند. به تازگی پیامک مادر یک دانش‌آموز به یکی از معلمان مورد توجه کاربران فضای‌مجازی قرار گرفته است. به همین بهانه از سه اشتباه رایج تربیتی والدین خواهیم گفت که باعث می‌شود احتمال بروز علایم اختلال شخصیت در فرزند(دانش‌آموز) افزایش یابد.

 درخواست اشتباه والدین از معلم‌ها
بسیاری از والدین، با فکر همدلی کردن راجع به فرزندشان، مسئولیت اشتباهاتی را که مرتکب شده، از دوشش برمی‌دارند. مدارس مثال بسیار ملموسی هستند؛ برخی دانش‌آموزان عملکرد ضعیفی دارند یا سر کلاس انرژی بیشتری دارند، بعضی والدین تقصیرهای این ماجرا را به گردن معلمان می‌اندازند. همچنین از معلمان می‌خواهند دانش‌آموزان‌شان را به هرنحوی آرام کنند، با تذکر، تحقیر کلامی، دعوا کردن یا حتی کتک! این الگوی سرزنش دانش‌آموز به جای مسئولیت‌پذیری، باعث تحقیر و سرخوردگی ناشی از برخورد نامناسب معلم با دانش آموز به ویژه در حضور همکلاسی‌ها می‌تواند تا سال‌ها پس از اتمام دوره تحصیل همراه دانش‌آموز باقی بماند و حتی حس لجبازی، حرص و گاهی انتقام و جبران آن را در دانش آموز بیشتر کند.
 تشویق به اجتناب
بعضی از والدین به کودکان‌شان اجتناب کردن را می‌آموزند؛ به این صورت که از کودکان‌شان در برابر شرایط سخت یا ناراحت‌کننده‌ای که دیگر همسالان قادر به تحمل آن هستند، محافظت بیش از حد می‌کنند. این امر اغلب به صورت ایجاد محیط ویژه برای کودک به منظور جلوگیری از ناراحتی اوست. یک رویکرد سالم برای کاهش ناراحتی، ترغیب کودک به تغییر وضعیت یا تغییر دیدگاهش راجع به موضوع است.
 تقویت احساس قربانی بودن در کودک
بسیاری از والدین در تلاش برای همدردی و همدلی کردن با کودک، احساس قربانی بودن را در او تقویت می‌کنند. معمولا زمانی که کودک صدمه‌ای می‌بیند، والدین به منظور حمایت از کودک بزرگ نمایی می کنند و صدمه را خیلی جدی‌‌تر از چیزی که هست، جلوه می‌دهند. مثال‌های زیادی وجود دارد که در آن والدین در تلاشند تا تجربه شکست یا ناامیدی فرزند خود را کاهش دهند. مثلا وقتی دختر بچه‌ای موفق به ورود در تیم تکواندو مدرسه نشد، مادرش به او گفت: «آن ها نمی‌دانند که چقدر خوب هستی». این جمله دختر را ترغیب می‌کند تا احساس کند که مورد تبعیض قرار گرفته است و یاد نمی‌گیرد که در این مواقع باید بپذیرد که او به اندازه کافی خوب نبوده و دیگران بهتر از او بوده‌اند. افزایش احساس قربانی شدن در کودک، باعث افزایش احساس ناتوانی و احساس آسیب‌دیدگی در او می‌شود. این احساسات می‌تواند برای عزت‌نفس کودک مضر باشد یا عزت‌نفس او را به کلی تخریب کند. تقویت احساس قربانی شدن به کودک می‌آموزد از همه ترس داشته باشد.
سخنی با معلم‌ها
این اشتباه را مرتکب نشوید
معلمان مدرسه به عنوان والدین درجه دو تاثیر بسیار زیادی بر روح و روان دانش آموزان دارند. لازم است معلم نکات انتقادی و اصلاحی مد نظر خود را در خلوت و به دور از حضور همکلاسی‌ها با دانش آموز مطرح کند و در یک محیط حمایتی(مدرسه) والدین در کنار فرزندشان باشند و به یک راهکار اثربخش به جای درخواست تنبیه بدنی و … برسند. مثلا با شناسایی استعدادهای فرزندشان و سوق دادن برای حس و حال خوب و انگیزه بیشتر، در این صورت درس برای همیشه در یاد او خواهد ماند و به خوبی از آن بهره می‌برد. آثار روانی نوع رفتار و برخورد معلم با دانش‌آموز به طول سال تحصیلی محدود نمی‌شود بلکه اثرات رفتار مثبت یا منفی معلم با دانش آموز به‌ویژه در دوره ابتدایی و سه ساله اول دبیرستان تا مدت‌های طولانی باقی خواهد ماند. معلم حق ندارد و نباید در حضور همکلاسی‌ها، از دانش آموز انتقاد کند و شخصیت او را زیر سوال ببرد. تنبیه دانش آموز به‌ویژه در حضور همکلاسی‌ها می‌تواند به ایجاد حس حقارت، سرخوردگی و ناکامی شدید در دانش‌آموز منجر شود، به طوری که دانش‌آموز به مرور این برچسب‌های منفی را باور کند و پذیرای آن‌ها ‌شود. جالب است بدانید اثرات منفی تنبیه برای دیگر دانش‌آموزان که شاهد تنبیه همکلاسی خود هستند، بیش از فرد تنبیه شونده است. برخورد منفی معلم با دانش‌آموز می‌تواند به کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس دانش آموز بینجامد که با کاهش این دو مولفه هم زمینه بسیاری از اختلالات روانی و ناهنجاری و بزهکاری اجتماعی ایجاد می‌شود.
نویسنده : دکتر فریده ناصری| ‌ روان‌شناس کودک