به بهانه پربازدید شدن ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی از یک خانم در حال خوردن غذاهای لاکچری از دلایل و آسیب‌های پدیده فخرفروشی گفتیم
 
 دوربین را تنظیم می‌کند، قاشق و چنگال را بر می دارد و به سمت سینی غذا می‌برد. کباب برگ و سپس شیشلیک را گاز می زند و می‌گوید: «خیلی خوشمزه است…». در سینی غذایش، ماهی، چند مدل برنج، دورچین خاص و … هم دیده می‌شود. این‌ها توضیحات یکی از پربازدیدترین ویدئوهای شبکه‌های اجتماعی در چند روز اخیر است. البته کافی است گوشی خود را بردارید، به اینستاگرام یا دیگر شبکه‌های اجتماعی رجوع کنید تا با بالا و پایین کردن مطالب، به صفحات شخصی یا تصاویر افرادی برسید که خودنمایی گاه جنون آمیزی را در حوزه‌هایی همچون مسکن، سفرهای تفریحی، لباس‌ها، تجملات آرایشی‌و‌جواهرات، هزینه‌های مجالس عروسی و … به راه انداخته اند. «فخرفروشی» عنوانی است که برای این پدیده استفاده می‌کنیم. قبل از شروع بهتر است این را بگوییم که در این یادداشت قصد قضاوت کردن یا زیرپاگذاشتن انتخاب‌های افراد یا طبقه اجتماعی یا خرده فرهنگی را نداریم؛ قصد ما صرفا بررسی و تحلیل روان‌شناختی پدیده ای به نام فخرفروشی است.

   چرا بعضی‌ها از فخرفروشی لذت می‌برند؟
بعضی انسان‌ها از هر فرصتی برای نشان دادن خودشان به صورت غیر اصولی و حتی غیر اخلاقی استفاده می‌کنند. فارغ از این که فخر فروشی برای هر طبقه اجتماعی شکل و قالب خاص خود را دارد، می‌توان گفت، این پدیده در دسترس‌ترین ابزار برای نشان دادن خود توسط بعضی افراد است و این رفتار دلایلی دارد که عبارتند از:
به دست آوردن احساس احترام و ارزشمندی| از جمله نیازهای روانی-اجتماعی هر شخص، نیاز به دیده شدن، کسب احترام و در نهایت احساس ارزشمند بودن است. احساس ارزشمند بودن چه موقتی باشد چه پایدار، خود دلیلی محکم برای ادامه زندگی است. روش های افراد برای پاسخ دادن به این نیاز مهم متفاوت است. برخی افراد با تلاش در حرفه خود یا امروزه با تحصیلات خود به این نیاز پاسخ می‌دهند و برخی دیگر که بنا به هر دلیلی در این دو مقوله نمی گنجند با تکیه بر دارایی های مادی (از هر جنس و از هر نوع) به آن پاسخ می‌دهند.
برطرف کردن ناامنی ایجاد شده در دوران کودکی| با کمی نگاه تحلیلی می‌توان این پدیده را در چارچوب روان شناسی دوران رشدی-تحولی افراد بررسی کرد. تعامل محیط با افراد و والدین با فرزندان، می‌تواند تاثیر بسیار پررنگی بر هویت روانی افراد داشته باشد. افرادی که در دوران کودکی خود بازخوردهای مثبتی از محیط شان دریافت نکرده اند، نیازهایشان نادیده گرفته و احساسات‌شان سرکوب شده یا حتی بیش از حد مورد توجه قرار گرفته اند، در بزرگ سالی این حق را به خود می‌دهند که نا امنی و نارضایتی روانی ایجاد شده ناشی از دوران کودکی را با فخر فروشی جبران کنند.
   معضلات فرهنگی‌و‌اجتماعی، نتیجه فخرفروشی
فخر فروشی پدیده‌ صفر و یکی نیست که در شخصی باشد و در شخصی دیگر نباشد بلکه یک طیف است و در افراد مختلف سطوح آن متفاوت است. اگر بپذیریم این پدیده اساسا در پاسخ به احساس ارزشمندی و رضایتمندی شکل می‌گیرد، یا باعث ایجاد انرژی مثبت، تقویت روحیه جمعی، افزایش انگیزه و اعتلای نگرش اجتماعی   می‌شود، حرفی نیست! ای بسا خوب هم باشد اما زمانی که این پدیده از حالت‌های مزبور به حالاتی ناهوشیارانه تبدیل و آهسته آهسته باعث ایجاد شکاف فکری و به راه افتادن خرده فرهنگ های ناهنجار در جامعه شود، آن‌جاست که برای هر جامعه‌ای یک تهدید جدی محسوب می‌شود و در صورتی که مدیریت مناسبی از جانب خانواده‌ها و جامعه صورت نگیرد، می‌تواند معضلات فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی فراوانی را در اجتماع رقم بزند.
البته شاید بعضی ها بگویند آن خانم صرفاً یک اینفلوئنسر است که در ازای پول می خواهد برای یک رستوران تبلیغ کند که باز هم تغییر چندانی در اصل ماجرا ایجاد نمی شود. این که برای کسب درآمد در شرایط اقتصادی فعلی که خیلی ها توان تامین بدیهیات زندگی را ندارند با انتشار چنین ویدئویی دل صغیر و کبیر را بشکنیم خودش اتفاق مذمومی است.   

نویسنده : حمید ذوالفقاری | دانشجوی دکترای تخصصی روان‌شناسی، استاد دانشگاه و عضو بنیاد ملی نخبگان