«افطار» واژه‌ای عربی است که ریشه آن کلمه «فطر» به معنی گشودن و شکستن روزه است. رسم افطاری دادن بنا بر سنت دینی مسلمانان، از دیرباز در ایران و حتی در دربار شاهان مختلف مسلمان رواج داشته است. برای نمونه، در دوره آل‌بویه، ضیافت‌هایی در شب‌های ماه رمضان در بغداد برپا بود که بیش از هزار نفر در آن شرکت می‌کردند. این قبیل افطاری دادن در زمان شاهان صفویه نیز متداول بوده است. یکی دیگر از ادوار تاریخی ایران که رسم افطاری دادن در آن ثبت شده است دوره قاجار است. از میان شاهان این دوره، ناصرالدین‌شاه طولانی‌ترین دوره حکمرانی را داشته است. وی به سلطان صاحب‌قران مشهور بوده و اولین پادشاهی است که خاطرات خویش را به رشته تحریر درآورده است. علاوه بر این، سند کتابی به نام «یاداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه» نوشته دوستعلی‌خان معیرالممالک، نوه ناصرالدین‌شاه، در دست است که بخشی از آداب ماه رمضان دربار ناصری را توضیح می‌دهد. ناصرالدین‌شاه از سلاطینی است که روزه می‌گرفته و مناسک ماه رمضان را نیز انجام می‌داده است. به فرمان ناصرالدین‌شاه، در ماه رمضان، شب‌ها عبور مرور در شهر آزاد بوده و نیازی به گفتن اسم شب نبوده است. برخی کارهای دولتی نیز به جای روز، در شب و بعد از افطار انجام می‌شده است. در دربار او سفره افطاری گسترده می‌شد و وزرا، امرا، اشراف و اعیان در محضر شاه افطار می‌کردند. در این دوره، برای اطلاع دادن زمان افطار، توپ شلیک می‌شد، رسمی که از زمان ناصرالدین‌شاه رایج شد. آن‌طور که در اسناد آمده است، افطاری عهد ناصری عبارت بود از نان و پنیر و سبزی، حلوا، مربا، فرنی، شیربرنج، ماست کیسه‌ای، شیر و شکر، یخ‌دربهشت، خیار، افشره آب‌لیمو، دوغ و انواع ترشی آش و کوکو و کوفته. علاوه بر این، تا هنگام سحر وعده‌هایی را تدارک می‌دیدند. به همین علت، بعد از جمع شدن سفره افطار، نان قندی و نان روغنی به همراه پنیر و مربای بالنگ، ماست کیسه‌ای، مسقطی و انواع فالوده همچون فالوده نشاسته، فالوده سیب، فالوده خیار و سکنجبین، خوشاب آلبالو، ریواس و گوجه، پشمک برای شاه و درباریان می‌آوردند و تناول می‌کردند. نوع غذا را مطبخ شاهی تعیین می‌کرده و با توجه به فصل، تغییراتی در آن داده می‌شده است. برای سحری نیز غذاهایی چون کته‌چلو و پلودوقاب، خورش مرغ و گوشت، کباب لوله، آب‌گوشت و کوکو، آش، کوبیده و کباب شامی تدارک می‌دیدند. از دیگر رسوم این زمان آن بود که چون وقت اذان مغرب می‌شد، در اندرون شاهی پرده‌ای می‌کشیدند و در سویی منبری قرار می‌دادند و شیخ سیف‌الدین، برادر شیخ‌الرئیس که از شاهزادگان ملبس به لباس آخوندی بود، به نماز می‌ایستاد. آن سوی دیگر پرده، زنان درباری پشت سر امام حاضر نماز می‌خواندند. چون نماز تمام می‌شد، شیخ به منبر می‌رفت و زنان سؤالات مذهبی خویش را از وی می‌پرسیدند. در شب‌های ماه مبارک نیز زنان سال‌خورده شاه محفلی برای خواندن قرآن و طرح مسائل شرعی برپا می‌ساختند و شیخ اسدا…، قاری نابینا، قرائت بانوان را اصلاح می‌کرد. در سه شب قدر نیز زنان اندرونی قرآن سر می‌گرفتند، دعای جوشن کبیر می‌خواندند و در پایان هر بند به گلاب و حبه‌قند می‌دمیدند. شاه گاهی به مراسم زنان اندرون قدم می‌گذاشت و آنان را نظاره می‌کرد. آنچه ذکر شد بخشی از رمضان عهد ناصری بود که نمادی از ارزش و منزلت ماه رمضان و حضور زنان در گذشته است.
نفیسه زمانی کارشناس ارشد پژوهش هنر