تقریبا ۱۳ سال از شروع زندگی‌مشترکم می‌گذرد و دو فرزند دارم. شوهرم مسئولیت پذیر نیست. آدم از زیرکار دررویی است و هر جایی که مشغول کار می‌شود، بعد از چند وقت، بیرونش می‌کنند. این روزها همه خرج خانه با من است و کم آوردم. چه کنم؟
مخاطب گرامی، از نکاتی که در این پیامک به آن‌ها اشاره کردید کاملا معلوم است که شرایط سختی دارید. در جامعه امروز، تنهایی بار مسئولیت خانواده را بر دوش کشیدن بسیار طاقت فرساست ولی شما تا این‌جا از پس مشکلات برآمدید  و اما چند توصیه به شما:
    نباید به دنبال تغییر او باشید
افراد با روش‌های مختلفی با این بی‌مسئولیتی همسر برخورد می‌کنند. گاهی خودشان تمام وظایف را انجام می‌دهند و زیر بار فشار خانواده قرار می‌گیرند. افراد دیگر می‌خواهند فرد بی‌مسئولیت را اصلاح کنند و او را تحقیر می‌کنند یا راه بی‌توجهی و بی‌احترامی به او را در پیش می‌گیرند یا این‌که به طلاق فکر می‌کنند. راه دیگر در برخورد با این شرایط این است که فرد تلاش کند تا نقاط ضعف خود و اطرافیان را که باعث شده بی‌مسئولیتی فرد مقابل زیاد شود شناسایی کند و بدین‌گونه به صورت غیرمستقیم فرد را به پذیرش مسئولیت دعوت کند. در نتیجه در برخورد با همسر بی‌مسئولیت نباید به دنبال تغییر او باشید بلکه می‌توانید راه‌هایی را  پیدا کنید که با تغییر در رفتار خود، ایشان را در جهت درست راهنمایی کنید.
    لجبازی را با لجبازی جواب ندهید
مطمئنا در فضای تقصیر، لجبازی و سرزنش کردن، فرد تمایلی به تغییر و اصلاح ندارد، در نتیجه شرایط اصلاح را فراهم کنید. در ضمن با دیگر اعضای خانواده‌تان هماهنگ باشید و اجازه حمایتگری ندهید. گاهی خانواده شوهرتان یا فرزندانتان در این زمینه از بی‌مسئولیتی همسرتان حمایت می‌کنند و مسئولیت کارهای او را بر عهده می‌گیرند. بهتر است در این مواقع با آن ها صحبت کنید و عاقبت کارشان را به آن‌ها یادآور شوید.
    مسئولیت‌های شوهرتان را برعهده نگیرید
با جدیت تمام از همسرتان بخواهید که وظیفه‌اش را انجام دهد و در عین حال صبور باشید. به خاطر داشته باشید برای ایجاد مسئولیت‌پذیری در فرد باید اهداف را کوچک و قابل انجام در نظر گرفت. گاهی افراد از سر اجبار یا به دلیل این که همسر نمی‌توانسته وظایف خود را انجام دهد، تمام مسئولیت کارهای او را بر عهده می‌گیرند. شاید در ابتدا دوطرف از این وضعیت راضی باشند ولی یادتان باشد که کم‌کم این پذیرش مسئولیت تبدیل به وظیفه می‌شود.

نویسنده : دکتر نجمه عابدی| روان‌شناس بالینی