یکی از مباحثی که این روزها درباره مهاجرت زنان مطرح می‌شود چرایی و چگونگی مهاجرت زنان از افغانستان است. چرا زنان این کشور به ایران مهاجرت می‌کنند و چرا گروه بسیاری از آن‌ها حاضر نیستند به وطن خود بازگردند؟ چگونه تعداد چشمگیری از زنان افغانستانی توانسته‌اند در ایران به تحصیلات تکمیلی بپردازند و چندین چرای دیگر…
در سال اخیر موضوع مهاجرت زنان افغانستان به ایران داغ شد.
ریشه‌های مهاجرت زنان افغانستانی تا اندازه‌ای متفاوت از علل و انگیزه‌های مردان مهاجر افغانستانی است. زرنج، مرکز استان نیمروز در جنوب غربی افغانستان، پاتوق قدیمی قاچاق‌بران انسان است. هزاران انسان سرگردان هرروز به دنبال نان و سرپناه از این شهر عبور می‌کنند تا به بهشت موعودشان، ایران، برسند. همراه این مسافران، شنزارهای پهناور، بادهای وحشی، کوره‌‌راه‌های بی‌آب‌وعلف و بی‌حوصلگی قاچاق‌بران انسان است. روزانه هزاران زن، مرد و کودک خسته و بی‌رمق و بی‌روح همچون سنگ‌ها در ماشین‌های قاچاق‌بران انسان در کنار هم و گاهی روی دوش هم سوار می‌شوند تا از مسیر دشواری میان مرز افغانستان و ایران عبور کنند.
موضوع مهاجرت افغانستانی‌ها با مشکلات داخلی این کشور بار دیگر در ایران و بسیاری از کشور‌های منطقه و جهان داغ شده است. زنان به عنوان گروه مهمی از جامعه انسانی افغانستان که بیشترین آسیب‌ سیاست‌ها متوجه آن‌هاست، از جمله گروه‌های در شرف مهاجرت گسترده از افغانستان هستند. آنان در دوره‌های پیشین مهاجرت از افغانستان، سهم زیادی داشته‌اند. تعدادچشمگیری از این زنان در حال حاضر در ایران زندگی می‌کنند و این کشور خانه و کاشانه اصلی ایشان شده است. جاذبه‌های ایران برای دختران و زنانی که در ایران متولد شده‌اند بیش از زنانی است که بخش عمده‌ای از عمر خود را در افغانستان گذرانده‌اند. تغییر ساختار معیشتی و محیط جغرافیایی افغانستانی‌های مهاجر به ایران که عموما از قوم هزاره هستند موجب شده است نظام پدرسالار سنتی کارایی خود را از دست بدهد و از جامعه ایرانی متأثر شود.
شرایط ناهموار اقتصادی پاسخ زنان افغانستانی به مهاجرت
در پژوهشی که دانشگاه تهران با عنوان «مهاجرت اجباری بین‌المللی از منظر زنان افغانستانی مقیم ایران» انجام داده است، دلایل مهاجرت زنان افغانستان جنگ و درگیری‌های داخلی، فروپاشی زیرساخت‌های اقتصادی، مسائل خانوادگی و خدمات اجتماعی نامناسب اعلام شده است. شرایط بد اقتصادی نیز پاسخ مشترک همه مصاحبه‌شوندگان زن در پاسخ به چرایی مهاجرت بوده که آن‌ها را به ترک وطن مجبور کرده است. این زنان در عین حال در اتخاذ تصمیم نهایی برای مهاجرت نقش چندانی نداشته‌اند و سیستم مردسالار جامعه افغانستان برای آن‌ها چنین تصمیمی گرفته است. آنان نیز مجبور به پذیرش بوده‌اند زیرا در جامعه افغانستان پس از درگیری، جنگ و ناآرامی، حفظ زنان و کودکان از انگیزه‌هایی است که مردان را به مهاجرت همراه خانواده‌‌‌شان مجبور می‌کند. دختران ‌افغانستان ‌به‌ رغم‌ فشار‌ سنت‌های‌ خانوادگی‌، با‌ حضور‌ در‌ دانشگاه‌ها و‌ مراکز‌ آموزشی‌، امکان‌ آشنایی‌ با‌ مردانی‌ خارج‌ از‌ دایره‌ خویشاوندی‌ را‌ پیدا‌ کرده‌ا‌‌ند.‌ گرچه‌ تابوی‌ ازدواج‌ با‌ مرد‌ ایرانی‌ به‌ شدت‌ در‌ بین‌ خانواده‌ها‌‌ی‌ افغانستانی رایج‌ است‌، به‌ نظر‌ می‌رسد‌ نسل‌ دوم‌ افغانستانی‌های‌ متولد‌ ایران‌ به‌ چنین ‌سخت‌گیری‌هایی ‌روی ‌خوش ‌نشان ‌نمی‌دهند. ‌نبود ‌امنیت ‌و ‌آزادی ‌در رفت‌وآمد و ‌نبود امکانات‌ تحصیلی‌ کافی‌ در‌ افغانستان‌ نیز‌ از‌ دیگر عوامل مؤثر درون‌‌فرهنگی ‌است ‌که ‌زنان ‌افغانستانی ‌را ‌به ‌ماندن ‌در ‌ایران ‌یا ‌حتی ‌خروج ‌به ‌مقصد ‌یک ‌کشور‌ پیشرفته‌تر‌‌ ترغیب‌ می‌کند.
افراد زیادی فاقد مدارک اقامت هستند
دکتر فاطمه اشرفی، کارشناس حوزه مهاجرت و پناهندگی و فعال بین‌المللی درباره حقوق زنان مهاجر معتقد است درمورد زنان مهاجر ساکن در ایران نیز باید به این نکته اشاره کرد که ما در ایران هم با مهاجران افغانستانی هم عراقی روبه‌رو هستیم که بیشترین تعداد پناهندگان، پناهجویان و مهاجر خارجی در ایران را تشکیل می‌دهند. البته در این میان، مهاجران از افغانستان از اکثریت غالب برخوردارند. به لحاظ ترکیب جنسیتی هم نزدیک ۵۰ درصد مهاجران را زنان تشکیل می‌دهند. طول مدت اقامت این افراد در ایران در کنار موقعیت و شرایط مدارک اقامتی‌شان ارتباط مستقیمی با خدمات و امکاناتی دارد که در ایران در اختیارشان قرار گرفته است. طبیعی است که با توجه به حجم جمعیت میلیونی مهاجران افغانستانی در ایران که بیش از دوسوم آن‌ها فاقد مدارک اقامت هستند از یک طرف و محدودیت‌های زیربنایی که در کشور موجود است از طرف دیگر، امکان خدمات‌رسانی به همه‌ افراد موجود نیست. اما در مجموع فضای اجتماعی ایران بر خلاف فضای افغانستان برای زنان مهاجر افغان بهترین فرصت و زمینه برای ارتقای فردی و اجتماعی‌شان بوده است تا علی‌رغم محدودیت‌ها، امکان رشد داشته باشند. جامعه‌ ایرانی هم اعم از بخش‌های دولتی و نهادهای غیردولتی همه تلاش خود را در حد توان و مقدورات انجام داده‌اند تا امکاناتی را که موجود است در اختیار مهاجران قرار دهند. شاید بارزترین نمونه این ادعا تفاوت معنادار نرخ سواد زنان مهاجر افغان در بدو ورود به ایران در اواخر دهه ۵۰ با سال‌های اخیر است که از ۲ درصد به بیش از ۶۰ درصد رسیده است، تحولی که حتی در طول ۲۰ سال حاکمیت دولت ملی در افغانستان یا وجود تمام ادعاهایی که برای حقوق زنان افغانستان در کنار هزینه‌های سنگین و غیرقابل‌باوری که برای برنامه‌های مربوط به توانمندسازی زنان مطرح شد، قابل مقایسه نیست.
نتایج یک تحقیق دیگر نشان می‌دهد نسل‌ دوم افغانستانی‌ها ایران را ‌نیز‌ کشور ‌مناسبی‌ از ‌لحاظ‌ امکانات‌ نمی‌دانند و ‌ترجیح‌ می‌د‌هند‌ به‌ کشورهای‌ مرفه‌تر مهاجرت‌ کنند. ‌هراس‌ عمده ‌زنان ‌افغانستانی ‌مهاجر ‌در ‌ایران ‌برای‌ بازگشت ‌به ‌افغانستان ‌درگیر ‌شدن ‌با‌ جامعه‌ سنتی‌ است‌ که‌ حیطه‌ عملکرد‌ زنان‌ را‌ در‌عرصه‌ عمومی‌ و‌ خصوصی‌ مداوم‌ به‌ نقد‌ می‌کشد. در حالی‌ که ایران گرفتار تورم اقتصادی است، هم‌اکنون میزبان بیش از ۳ میلیون پناهجوی افغانستانی است. بسیاری از افرادی که برای رفتن به ایران تلاش می‌کنند، می‌دانند امکان کار و دریافت دستمزد کافی در ایران مقدور نیست، اما تلاش کرده‌اند در ایران زندگی بهتری داشته باشند.
دکتر سمانه پورمحمد پژوهشگر ارتباطات و رسانه