شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که چرا کارها یا اهداف را به تعویق می اندازیم؟! به تعویق انداختن کارها دلایل فراوانی دارد که دلایل مهم آن بررسی خواهد شد:
١- ترس از موفقیت/ گاهی فرد به دلیل نداشتن اطمینان به خود و اعتماد به نفس و عزت نفس پایین ترس از موفقیت دارد. یعنی ممکن است تلاش کند؛ ولی ناخودآگاه دست به تخریب می زند. زیرا خود را از آن چه هست پایین تر می داند و همچنین خود را لایق داشتن نمی داند. از طرفی خود را در سطحی پایین نگه می دارد تا از انتقاد دیگران مصون بماند. این مسئله باعث می شود کارها و اهداف را به تعویق بیندازد. از طرفی ناخودآگاه فعالیت های پیش پاافتاده ای مانند؛ تماشای تلویزیون، فضای مجازی و… را پیشنهاد می کند.
٢- ترس از شکست/ در این جا هم فرد از سیستم دفاعی سندروم بهانه تراشی برای محافظت از خود استفاده می کند. فقط کارها و اهداف را با خود تعیین می کند؛ ولی اقدام نمی کند. ترس از شکست حاصل سوق دهنده کامل باش است و فرد بسیار می ترسد که اشتباه کند و مورد انتقاد قرار گیرد. بنابراین بهانه ها و مجادله های خودآگاه شروع می شوند تا این که فرد کارها را به تعویق می اندازد. یعنی خداحافظی با هدف.
٣- ناتوانی در ترک محیط امن/ تغییر عموما با مقاومت و اضطراب همراه است. مخصوصا افرادی که عزت نفس پایینی دارند، باوجودی که می دانند چه می خواهند ولی کمتر حاضرند تغییر کنند. یعنی از این که از محیط امن خود خارج شوند، واهمه دارند؛ بنابراین هدف خود را به تعویق می اندازند.
۴- عادت به تعویق انداختن/ گاهی این امر به صورت عادتی در آمده و حتی فرد آن را به عنوان تنبیه و خودآزاری استفاده می کند؛ یعنی اهدافی تعیین می کند ولی تلاش نمی کند و سپس به خود احساس گناه و شرم می دهد. به این دسته متوقف کننده نیز می گویند. این فرآیند حاصل پیام والدی زیر است: «تو هرگز، کاری را تمام نمی کنی. تو هرگز نمی خواهی تمام کنی.» این پیام های اتوماتیک باعث می شود، فرد به خود بگوید: «همین طور است، من هرگز کاری را تمام نمی کنم.» یعنی باور یک پیام هذیانی. این عادت از دوران نوجوانی آغاز می شود یعنی وقتی کاری سخت بود، فرد آن را انجام نمی داده و یا شکست می خورده است. این مورد تشدید می شود. اگر والدین، شکست ها را بزرگنمایی کرده باشند.