مدام به مرگ عزیزانم فکر میکنم
خراسان/ پسری ۳۰ سالهام، مجرد و دچار وسواس، وسواسی که برایم دردسرساز شده است. مشکلم این است که خیلی به مرگ عزیزانم به خصوص مادرم فکر میکنم و از رسیدن آن روز خیلی میترسم. مدام نگرانم. چه کار کنم؟
پاسخ
مخاطب گرامی، وسواس یک اختلال اضطرابی است و معمولا به در دسترسترین عامل موجود میچسبد و خود را معطوف به آن میکند. مثلا اگر شخصی اضطراب بیکفایتی و بیعرضه بودن داشته باشد، به جای این که به آن فکر کند، اضطراب خود را معطوف مثلا تمیزی کرده و هر روز چندین بار خانه را گردگیری میکند یا ظرفها را سه بار میشوید زیرا برای مغز فکر کردن به تمیز بودن یا نبودن بشقاب خوشایندتر از فکر کردن به این است که آیا من انسان بیعرضهای هستم یا خیر! حال برای شما هم همین اتفاق پیش آمده است. در ادامه چند توصیه به شما دارم.
عامل این اضطراب را کشف کنید
سعی کنید عامل واقعی اضطراب خود را کشف کنید تا آن را حل کنید. قاعدتا فکر کردن به فوت والدین بسیار دردناک است اما میتوان این عامل ناخوشایند را تبدیل به روابط کارآمد و خوشایند کنیم. مانند محبت کردن و وقت مفید را با هم سپری کردن. چون بالاخره مرگ بخشی از فرایند زندگی است و در زمانی به ناگاه به سراغ عزیزان ما نیز خواهد آمد. بهتر است سعی کنید به این فکر کنید که در صورت فوت مادر، آیا چیزی هست که به خاطر آن دچار عذاب وجدان شوید؟ مانند عذرخواهی به دلیل رفتار ناشایست قبلی، قهر بودن، بیاحترامی کردن، کم توجهی کردن و … .
روابطتان را با والدین بهبود بخشید
اگر جواب یکی از این سوالات مطرح شده مثبت باشد باید سعی کنید که آن را حل کنید. آن موضوع را جبران کنید. در واقع به جای طفره رفتن از تصور مرگ عزیزان، این فکر به شدت ناخوشایند را تبدیل به انگیزهای برای بهبود روابط کنید. در پایان توصیه میکنم حتما با یک درمانگر حرفهای صحبت کنید. کارکرد سیستم روانی به شدت پیچیده و برای هر فردی منحصر به اوست. پس بهتر است مشکل خود را به صورت اصولی و با کمک گرفتن از یک درمانگر حرفهای حل کنید.
نویسنده : دکتر مهدی سودآوری | روان شناس و مدرس دانشگاه