کارشناسان و روان شناسان معتقدند کودک با نحوه بازی با خود یا همسالانش می تواند تا حدود زیادی از مشکلات رفتاری خود را نشان دهد. در واقع بازی کودکان تنها به معنی وقت تلف کردن و سرگرم شدن کودک نیست بلکه راهی برای نشان دادن احساسات و هیجانات و تمرینی برای یادگیری مهارت های رفتاری و اجتماعی می باشد .

خیلی از والدین کودکان را از بازی کردن منع می کنند و می گویند یک کودک دبستانی کارهای مهم تری برای انجام دارد .

در حالی که بازی کردن مهم ترین کار کودک است که در جریان بازی کردن استعدادهایش شناسایی می شود . کودکی که نمی تواند به دلیل ترس ، خجالت و کمرویی احساسات خود را بیان کند می تواند در طی بازی احساساتی چون ترس و تردیدها ، محبت ، کینه و نگرانی هایش را بروز دهد و نگران واکنش و عواقبی از سوی والدین نباشد . کودک در بازی با همسالانش با رعایت نوبت ، همکاری ، مشارکت و صبر آشنا می شود و می تواند احساساتش را بروز دهید و ابراز وجود کند. اگر به نحوه بازی کودکان دقت کنید می توانید به دیدگاهی درباره کودک ، اطرافیان و محیط پیرامون او پی ببرید.

بازی کودک مضطرب و نگران

کودک مضطرب نمی تواند تمرکز کند و نگرانی ، ترس و مقابله با این احساسات انرژی زیادی از او می گیرد. این کودک خواب آرامی ندارد و هنگام بازی با دوستان و همسالانش انرژی زیادی از دست می دهد و از بازی های جدید استقبال نمی کند. این کودک از این که نمی داند بازی های جدید چگونه است مضطرب می شود. کودک مضطرب همیشه نگران است که درباره او قضاوتی شود و یا مرتکب اشتباهی شود. اعتماد به نفس پایینی دارد و در بازی سعی می کند جای کسی دیگر باشد. این کودکان هیچ وقت مدیر بازی نمی شوند و مسئولیت هدایت بازی را برعهده نمی گیرند. بازی کودک بی اعتماد به نفس و خجالتی کودک خجالتی از جمع دور می شود و زمان بازی با همسالان خود مطیع و گوش به فرمان است . کودکان او را به راحتی مسخره می کنند و هنگام بازی گروهی انتخاب نمی شود .

این کودک برای جبران احساس بدی که نسبت به خود دارد ، رفتارهای متناقض نشان می دهد و با اسباب بازی هایش با خشونت رفتار می کند . کودک خجالتی و بدون اعتماد به نفس در بازی های جمعی متوجه قسمتی از قوانین بازی نمی شوند و به این خاطر که دیگران او را احمق و کم عقل ندانند سوالی نمی پرسد .

بازی کودک پرخاشگر

کودکان پرخاشگری خود را به طریق های مختلف از جمله زدن، گاز گرفتن، داد زدن، تحقیر کردن و تجاوز به حقوق دیگران و زورگویی نشان می دهند. خیلی ازوالدین رفتارهای پرخاشگرانه کودکشان را تشخیص نمی دهند وممکن است او را به این رفتارها تشویق کنند. مثلا زمانی که کودک با کتک و به زور اسباب بازی کودک دیگری را می گیرد این رفتار پرخاشگرانه کودک را با عرضه بودن تلقی می کنند. کودکانی که رفتارهای پرخاشگرانه دارند، پدرو مادری عصبی و پرخاشگر دارند که پرخاشگری را از انها یادگرفته اند و این یادگیری در بازی های انها نمود می یابد .

کودکان پرخاشگر اسباب بازی هایشان را پرت می کنند و به آنها آسیب می زنند و هنگام بازی کردن به اسباب بازی و عروسک ها ناسزا می گویند یا آنها را مسخره یا تحقیر می کنند و حتی ممکن است عروسک ها را کتک بزنند .

بازی کودک افسرده

کودک افسرده بیشتر روز غمگین و گوشه گیر است و به بهانه های مختلف با همسالان خود بازی نمی کند. این کودک دردهای جسمی چون دل درد و سردرد را بهانه می کند تا از همسالان خود فاصله بگیرد. کودک افسرده از بازی کردن لذت نمی برد و هیچ تمایلی به بازی کردن ندارد. هیچ کاری کودک افسرده را خوشحال نمی کند و انرژی و انگیزه ای برای بازی های پرجنب و جوش ندارد و اگر هم بخواهد بازی کند بازی های آرام و بی سر و صدا را ترجیح می دهد. مثلا دختری که افسردگی دارد ساعت ها به تنهایی با عروسکش حرف می زند و سعی می کند از عروسکش که غمگین و تنهاست حمایت کند و او را دلداری دهد.