«بعد از کلی جابه‌جایی و از این شهر به آن شهر رفتن، سال ۱۳۵۰ بالأخره در خرمشهر ساکن شدیم. زمینی که آقام خریده بود پشت گمرک و در محله «سنتاپ» بود. او همراه حاج‌حبیب، یار و دوست قدیمی‌اش، و دو نفر از دوستانش هرکدام حدود ۳۰۰ متر زمین در کنار هم خریده و شروع کرده بودند به ساخت‌وساز. از چمن‌بید که رفتیم بروجرد، آقام به خاطر سختی کار و دوری از خانواده از شرکت راه‌سازی آمد بیرون. بعد از بیرون آمدن، مسئول یک شرکت تریکوبافی که دفتر مرکزی‌اش در تهران بود، به او پیشنهاد کار داد. او به آقام گفته بود: «نرو خرمشهر. بیا تهران. من اینجا بهت یک خانه خوب و وسایل زندگی و امکانات می‌دهم تا همین‌جا زندگی کنی.» اما آقام به‌ خاطر عرق مذهبی‌اش گفته بود که از جو تهران و خیابان‌هایش با آن بی‌حجابی‌ها خوشش نمی‌آید و ترجیح می‌دهد برود خرمشهر. نظر مامان و فوزیه به عنوان دختر بزرگ خانه هم همین بود. آن‌ها هم خرمشهر را بیشتر دوست داشتند. اصلا همه‌مان خرمشهر را دوست داشتیم.»
بخشی از کتاب «صباح: خاطرات صباح وطن‌خواه» نوشته فاطمه دوست ‌کامی را خواندید. صباح وطن‌خواه دختری بیست‌ساله ساکن خرمشهر است که از اولین ساعت شروع جنگ، به صورت خودجوش با مراجعه به مرکز درمانی، کار امداد به مجروحان را شروع می‌کند. او در هسته افراد مسجد جامع خرمشهر بسیار فعال و از جمله زنانی است که پایشان به خطوط درگیری باز می‌شود و مورد اصابت ترکش قرار می‌گیرند. بعد از سقوط خرمشهر و با محاصره آبادان، صباح وطن‌خواه همراه با تیم فداییان اسلام به فرماندهی شهید سید مجتبی هاشمی در خطوط ذوالفقاری به امداد مجروحان و دفاع از شهر می‌پردازد.
به گفته نویسنده این اثر، خاطرات خانم وطن‌خواه ماحصل ۳۰۰ ساعت مصاحبه با اوست. بسیاری از خاطرات راوی درباره موضوعات مهمی بوده است که به لحاظ تاریخی مستندات زیادی درباره‌شان وجود داشت و البته نویسنده در مورد خاطراتی مانند حضور خلق عرب در خوزستان، روایت سقوط لحظه‌به‌لحظه خرمشهر، ورود عراقی‌ها از طریق بهمن‌شیر به منطقه ذوالفقاری، فعالیت در بیمارستان طالقانی و… مطالعات زیادی برای برطرف شدن ابهامات موجود در برخی از خاطرات یا روند روایتگری انجام داده است.
کتاب «صباح» در واقع روایتگر زندگی یکی از چهره‌های مطرح‌شده در کتاب سرشناس «دا» است که به‌دفعات از او در این اثر یاد شده است. با وجود این، می‎توان گفت حقیقتا تحت تأثیر هیچ کتابی نوشته نشده است. نویسنده نیت و اهتمامی به الگوبرداری از کتابی نداشته است. فارغ از آن، روایت و تجربه غنی خانم وطن‌خواه از حضور در جنگ احتیاج به آن نداشته است که در قالب کتاب خاطرات شخص دیگری ریخته شود تا به‌خوبی دیده شود. در رابطه با شباهت بعضی روایت‌های این کتاب با آنچه در کتاب «دا» آمده است هم باید بگویم یکی از این دلایل حضور سیده زهرا حسینی و صباح وطن‌خواه در کنار همدیگر در بسیاری از وقایع است. اگر شباهتی هم در خصوص شخصیت‌پردازی و فضاسازی موجود این کتاب با «دا» وجود دارد، به دلیل این است که ظرف مکانی، زمانی و بستر رخداد بسیاری از اتفاقات در خرمشهر در ذهن و خاطرات صباح وطن‌خواه و راوی «دا» یکی بوده است.
اضافه می‌شود کتاب «صباح: خاطرات صباح وطن‌خواه» نوشته فاطمه دوست‌‌کامی در ۶۰۸ صفحه از سوی انتشارات سوره مهر منتشر و با ترجمه د. احسان صوفان به زبان عربی از سوی انتشارات دارالمعارف‌الاسلامیه‌الثقافیه در کشور لبنان نیز منتشر شده است.

دکتر سمانه پورمحمد پژوهشگر ارتباطات و رسانه