کمتر پیش می‌آید نوجوانان درباره مشکلات خود صحبت کنند. آن‌ها ترجیح می‌دهند مسائلشان را درون خود بریزند و درک این موضوع به‌‌ویژه برای والدین به کاری دشوار تبدیل می‌کند.
با تغییرات هورمون‌ها در دوران نوجوانی، بدن، مغز و احساسات و خلق فرد مدام تغییر می‌کند که معمولا به شکل نوعی افراط‌‌‌گرایی احساساتی در نوجوانان خود را نشان می‌دهد.
وقتی بلوغ اتفاق می‌افتد، تغییرات رفتاری و روحی ناشی از آن می‌تواند بر رابطه نوجوان با خانواده و دوستان و حتی در تعامل با دیگر افراد در محیط‌های اجتماعی مختلف مانند مدرسه اثرگذار باشد. نوجوان به‌ طور غریزی قصد دارد از والدین مستقل شود و هویت و موقعیت خود را در جامعه معین ‌کند. این موضوع نه‌تنها یک مسئله هیجان‌انگیز برای اوست، بلکه یک زمان بسیار ترسناک و چالش‌برانگیز نیز هست. این همان زمانی است که حمایت و تشویق والدین برای عبور موفقیت‌آمیز نوجوانان به دوره بزرگ‌سالی را ضروری می‌کند.
در این میان، دختران نوجوان نیاز به برقراری فضای گفت‌وگوی متناسب با سن خود با دیگران به‌ویژه با شخص مادر را بیشتر احساس می‌کنند اما متأسفانه هنر گفت‌وگو از کودکی در خانواده‌های ما به مسئله‌ای مغفول تبدیل شده است که شاید بتوانیم از آن با عنوان یک ناتوانی جمعی یاد کنیم. دختران امروزی نیازمند دانایی بیشترند و از آنجایی که دسترسی عمومی به فضای مجازی و رسانه برای همگان تا حدود زیادی وجود دارد، نوجوانان و جوانان ما بیشتر دانسته‌های خود را به شکلی پالایش نشده از این مسیر دریافت می‌کنند.
نسل پیشین شاید بیشتر به کتاب خواندن بها می‌داد زیرا صبر و تحمل بیشتری را در ذات تربیتی خویش به همراه داشت. در حقیقت، دانسته‌های والدین امروزی در دوران نوجوانی خویش بیشترین از طریق کتاب‌ها به ‌طور مستقیم تأمین می‌شد، درحالی‌که نسل امروز که فرزندان ما هستند حوصله کمتری برای مطالب بلند دارند. آن‌ها دانش خود را تیترگونه از فضای مجازی دریافت می‌کنند و به سبب نبود فضای گفت‌وگو با بزرگ‌ترها، خودشان و در میان گعده‌های هم‌سالان به تحلیل‌ها و نتایج مختلف می‌رسند. از سوی دیگر، مادران امروز با وجود پیشرفت اجتماعی و دانش خود، به ‌لحاظ رفتاری عموما ناتوان از ایجاد گفتمان در خانواده و فضای گفت‌وگوی متناسب با اعضای آن هستند که شاید برخاسته از فرهنگ ایرانی سینه‌به‌سینه مبنی بر احترام گذاشتن و تبعیت تام از بزرگ‌ترهای خانواده باشد.
اکنون با توجه به توسعه روزافزون امکانات ارتباطی و بروز دهکده جهانی، نمی‌توان از نوجوان اطاعت محض از والدین و بزرگ‌ترها را توقع داشت. بنابراین بهترین و مناسب‌ترین شیوه برقراری ارتباط مؤثر میان افراد هر جامعه کوچک و بزرگ و اقناع نسل حاضر، داشتن هنر گفت‌وگوست.
صحبت با دختر نوجوان درباره موضوعات مهم باید سال‌ها قبل از اینکه او به سن بلوغ برسد آغاز شود. مهم‌ترین قاعده این روش برای والدین این است که مرتب گفت‌وگوهای کوتاهی با دختر خود داشته باشند، نه اینکه با یک بسته طولانی و خسته‌کننده از نصیحت‌ها و توصیه‌ها او را دل‌زده کنند. آن‌ها باید با موضوعاتی متناسب با سن دختران از سنین کم این صحبت‌ها را آغاز کنند و با توجه به بلوغ او در موضوعات پیش بروند. هم‌چنین والدگری برای دختران نوجوان مستلزم این است که والدین بتوانند بین برقراری محدودیت و به رسمیت شناختن مسیر شخصی نوجوان به تعادل برسند.
والدین به‌ویژه مادران در جامعه‌پذیری دختران نقشی جدی دارند که شاید توجه نهادهای مربوط به آموزش مادران در این زمینه و فرهنگ‌سازی هنر گفت‌وگو در خانواده را می‌طلبد تا از این رهگذر از هدررفت انرژی نوجوانی و جوانی نسل بعدی در ابعاد اجتماعی نادرست نیز پیش‌گیری شود.
شبنم کرمی – روزنامه‌نگار