1403/02/14

بیا نی نی

سایتی برای نی نی ها و مامانا

فرزندان طلاق چه احساسی دارند؟

فرزندان طلاق چه احساسی دارند؟

«چندین‌ ساله که حس می‌کنم یه کمبود بزرگ دارم. مثل آدمایی که یه چشم ندارن. یا آدمایی که یه دست ندارن. منم حس می‌کنم نقص عضو دارم. الان که ۱۸ سالمه هنوز اون حرف دوستام یادم مونده که به من می گفتن: «مامان، بابا، طلاقو». با خودم میگم چرا من نتونستم کاری کنم که پدر و مادرم از هم جدا نشن».

«سه سالم بود. که با واژه طلاق آشنا شدم. وقتی به این فکر می‌کنم که فقط اندازه سه سال پدر و مادر داشتم، غصه‌م می‌گیره. نمی‌دونم چی شد که مادر و پدرم تصمیم گرفتن منو ول کنن و برن دنبال زندگی خودشون. بچه‌تر که بودم فکر می‌کردم من کار بدی کردم که ترکم کردن. اما هرچی که می‌گذشت کمتر می‌فهمیدم. بچه سه‌ساله چه کاری می‌تونه انجام بده که مادر و پدرش حاضر میشن تنهاش بزارن. الان ۱۵ساله که من اون دوتا رو با هم ندارم. کاری از دستم بر نمیاد. خجالت می‌کشم به کسی بگم مادر و پدرم طلاق گرفتن. عین یه راز نگهش داشتم».

این گوشه‌ای از صحبت‌های یک فرزند طلاق است. وقتی حرف‌هایش را می‌شنوم، به سختی خودم را کنترل می‌کنم تا اشک نریزم و او را شرم زده نکنم. سعی می‌کنم با هرچه خواندم و می‌دانم کمی آرامَش کنم که بداند تقصیری در سرنوشت تلخش ندارد. اما افسوس که نمی‌توانم از عذابش کم کنم. ادامه داستان را نمی‌گوید. سرش را می‌گیرد و می‌گوید: « از یاد آوری تلخی‌ها سر درد می‌گیرم.» 

دکتر «سیما فردوسی»روانشناس بالینی

طلاق پایان ماجراست؟ 

«سیما فردوسی» روانشناس بالینی درباره مشکلاتی که با طلاق والدین برای فرزندان شان به وجود می‌آید، می‌گوید: «ممکن است طلاق برای زوجینی که توانمندی حل مسئله زناشویی خود را نداشتند، پایان یک ماجرا باشد. اما پایان همه ماجراها نیست. طلاق آغاز یک ماجراست. هم برای والدین هم برای بچه‌های طلاق. فرزند طلاق زجر خیلی زیادی را تحمل می‌کند. هیچ بچه‌ای دوست ندارد که والدینش از یکدیگر جدا شوند. 

تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده است. همگی این تحقیقات به این نتیجه رسیدند که بچه‌های طلاق حتی تصور می‌کنند که شاید علت طلاق والدین‌شان باشند. احساس گناه می‌کنند که چرا من نتوانستم کاری کنم که پدر و مادرم از هم جدا نشوند.» 

گاهی طلاق والدین حتی از فوت شان هم برای بچه ها سخت‌تر است

به صورتش زل زده‌ام تا به حرف بیاید. انگار در حال حرف زدن با خودش است؛  زمزمه هایش را می‌شنوم: « هفت یا هشت سالم بود. تو کوچه با دختر عموم و بچه ها مشغول بازی بودیم.  یکی از بچه ها که خیلی خوشحال بود، گفت: «مامان و بابام  برام یه تولد بزرگ گرفتن. مامانم برام یه عروسک خوشگل خرید. بابام برام یه وایت بُرد.» دخترعموم که انگار زن‌عموم بهش یاد داده بود، تو عالم بچگی یهو پرید توی حرف آن دختر خوشبخت و گفت: «هیس. دختر عموی من مامان باباش طلاق گرفتن، ناراحت میشه. نباید جلوش از مامان و بابات بگی!» دخترا یکم به من نگاه کردن. بعد یکی یکی بلند شدن و گفتن دلشون نمی‌خواد با من دوست باشن. هنوز صداشون تو گوشمه.« مامان. بابا. طلاقو»!

بعد از اون روز دیگه  پایم را هم در کوچه نگذاشتم! مگر برای رفتن به مدرسه. وقتی هم از مدرسه برمیگشتم خونه، همش اضطراب داشتم که دوستام منو نبینن و به جرم طلاق مامان و بابام منو محکوم نکنن. الان چندین‌ساله که حس می‌کنم یه کمبود بزرگ دارم. مثل آدمایی که یه چشم ندارن. یا آدمایی که یه دست ندارن.منم حس می‌کنم نقص عضو دارم. الان که ۱۸ سالمه هنوز اون حرف دوستامو یادم مونده  که به من می گفتن : «مامان ،بابا، طلاقو». با خودم میگم چرا من نتونستم کاری کنم که پدرو مادرم از هم جدا نشن.»

دکتر فردوسی درباره استرش و اضطرابی که بچه های طلاق تحمل می‌کنند، می‌گوید: «استرس‌هایی که از طلاق والدین به بچه وارد می‌شود، به مراتب بیشتر از استرس زمانی است که یکی از والدینش فوت کنند. چراکه فوت یک استرس ناگهانی بزرگ است که خیلی هم بچه را تحت تاثیر قرار می‌دهد، ولی بعد از فوت بچه‌ها باید به سازگاری برسند و خودشان را با فقدان آن فرد سازگار کنند. اما در طلاق اختلافات، کشمکش‌ها برخورد ها، استرس‌ها به طور مستمر وجود دارد. 

 بچه بعد از طلاق باید با یکی از والدین زندگی کند. این بچه همواره نگران است که اگر پدرم یا مادرم یا شخصی که از او مراقبت می‌کند، برایش اتفاقی بیفتد، او چیکار کند. خیلی از اوقات اینکه بچه بعد از جدایی پدر و مادرش با چه کسی زندگی کند، بر عهده دادگاه است. تا زمانی که بچه به سن رشد نرسید حق انتخاب ندارد. بنابراین حتی این موضوع هم روی بچه تاثیر می‌گذارد.  حتی برخی از والدین هستند که به هر دلیلی چه مالی چه غیر مالی از حضانت بچه سر باز می‌زنند. در حالی که خود بچه دوست دارد با آن وَلی زندگی کند.» 

طلاق چه تاثیری بر «فرزندان طلاق» می‌گذارد؟ 

طلاق ، فارغ از تاثیرات تلخی که بر زن و مرد می‌گذارد، تاثیرات جبران ناپذیری بر فرزند می‌گذارد. فرزندان طلاق از گفتن اینکه مادر و پدرم از هم جداشدند شرم دارند. به گفته روانشناسان بچه های طلاق گاهی تصور می‌کنند خودشان خطایی نا بخشودنی مرتکب شده‌اند. 

-احساس تنهایی

روانشناس بالینی درباره تاثیرات طلاق بر فرزند طلاق، می‌گوید: «فرزندان طلاق استرس و اضطراب زیادی راتحمل می‌کنند. چراکه احساس تنهایی می‌کنند. همین موضوع باعث می‌شود که رنج زیادی را بر دوش خود بکشند.»

-احساس ترس و کمبود

«فرزندان طلاق می‌ترسند. چراکه حس می‌کنند حامی ندارند و در آنها کمبودی وجود دارد. وقتی به هم سن و سالان خود نگاه می‌کنند و با خودشان مقایسه می‌کنند دلگیر می‌شوند.»

-نگرانی و اضطراب 

«فرزندان طلاق  مدام نگران هستند که کسی نفهمد که او  یک فرزند طلاق است. مدام نگرانند که بقیه با دید منفی به او نگاه نکنند. او را به تمسخر نگیرند.» 

-نا امیدی

«فرزندان طلاق بیشتر از سایر افراد نا امیدی را تجربه می‌کنند.»

-وحشت از آینده

«فرزندان طلاق از آینده خود وحشت دارند. از این جهت گفتیم که طلاق پایان ماجرا نیست که مُهر بچه طلاق تا همیشه بر پیشانی بچه طلاق می‌ماند. این بچه می‌خواهد ازدواج کند و از اینکه بشنود همسر آینده‌اش او را زیر سوال ببرد اِبا دارد.»

-کمبودهای عاطفی

«فرزندان طلاق به خاطر فقدان یکی از والدین‌شان کمبود‌های عاطفی زیادی دارند. به هر حال بچه تا آخر عمر مادر و پدرش را کنار هم نمی‌بیند و همین موضوع بر او تاثیر بدی می‌گذارد.»

-افسردگی و پرخاشگری

«برخی از فرزندان طلاق به قدری از این موضوع رنج می‌کشند که دچار افسردگی می‌شوند. برخی هم پرخاشگری می‌کنند.»

الگو برداری طلاق از والدین

برخی از روانشناس هم معتقدند که ممکن است فرزندان طلاق از والدین خود الگو برداری غلط کنند. یعنی بحث مهارت حل مسئله، سازگاری و تصمیم گیری را نداشته باشند و  وقتی به مشکلی در زندگی بر خورد کردند زود عقب نشینی کنند. ممکن است فرزندان هم وقتی ازدواج کردند همین روش طلاق را انتخاب کنند. یا برای درس خواندن زود کم بیاورند یا نتوانند به درستی در زندگی تصمیم گیری کنند.

تاثیر اطرافیان و محیط زندگی در کم یا زیاد کردن احساسات منفی فرزند طلاق

دکتر فردوسی می‌گوید: «اضطراب رَده بالا در فرزندان طلاق خیلی زیاد است. برخی اوقات به قدری زیاد است که خود وَلی که با بچه زندگی می‌کند یا حتی اولیای مدرسه که از وضعیت بچه اطلاع دارند و می‌بیند که بچه استرس بالایی دارد و توصیه می‌کنند که حتما به مشاور مراجعه کنند. 

البته میزان این تاثیرات در هر فرد متفاوت است. این موضوع به محیطی که بچه در آن رشد کرده و اکنون زندگی می‌کند بستگی دارد. اطرافیان می‌توانند در کم یا زیاد کردن این احساسات نقش زیادی را ایفا کنند. خود والدین باید در وهله اول با فرزندشان در مورد احساسات و کمبود‌هایش صحبت کنند. اگر می‌بینند بچه تمایلی به بازگو کردن احساسات درونی خود با آن‌ها ندارد حتما به مشاور مراجعه کنند. البته در مدارس مشاورهایی هستند اما این بچه به مشاورهای بسیار زُبده‌ای نیاز دارند که در این زمینه کار کرده باشند.» 

همانطور که گفته شد؛ فرزندان طلاق علاوه بر کمبود هایی که در عدم حضور یکی از والدین  یا هردویشان در هنگام طلاق رو به رو می‌شوند، با انواع و اقسام تفکرات و استرس ها و رنج ها که در بالاتر به آن اشار شد، مقابله می‌کنند. این بچه ها که خودشان هیچ تاثیری در سرنوشت شان ندارند، بیش از دیگران نیاز به توجه و مشاوره هستند که در گزارش های بعدی به آن اشاره خواهیم کرد.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *